وقتی می رفتیم باغ و در و دشت اجازه میداد برم گل بازی آب بازی! مسه مامانای دیگه حرص و جوش نمی خورد دعوام کنه!
یا مثلا میذاشت با گچ رنگی رو دیوارای پذیرایی بنویسم و نقاشی بکشم!
خیلی گل بود خیلی ...
ماه بود مهتاب بود ...
یادم نمیاد هیچوقت دعوام کرده باشه
مامان عزیزم می بوسمت روحت شاد که اینقد گل بودی
نمی دونم چه جوری یکهو از دستم رفتی
حمله دزدها!!...برچسب : نویسنده : flmom بازدید : 200