سو ظن

ساخت وبلاگ
باورم نمیشه! من تو ذهنم چه هیولایی از مامانم ساخته بودم! از این موجود دوست داشتنی و مهربون!

تازه بدی هایی که در حقش کردم رو فراموش کرده بودم

مثلا یه روز که برام جعبه روان نویس رنگی خریده بود! من اصلا خوشحال نشدم! در واقع ناراحتم شدم چون تازه از شر روان نویسام خلاص شده بودم و بلد نبودم باهاشون بنویسم! ولی رفتارم خیلی خرکی بود!! 

+ الان اگه همونارو بهم کادو می داد کلی جیغ جیغ می کردم از خوشحالی!! ولی خب همواره ماژیک و خودکار بر روان نویس مقدمن 

حمله دزدها!!...
ما را در سایت حمله دزدها!! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flmom بازدید : 135 تاريخ : پنجشنبه 16 اسفند 1397 ساعت: 2:23