حمله دزدها!!

برا من خیلی عجیبه که بعضی مامان و بچه ها همدیگه رو نمی بوسن!

چون من از وقتی یادم میاد به قول دوستم زیر دندون مامانم بودم و همیشه داشته بوسم می کرده و قربون صدقه م می رفته!

حالا کاری نداریم که بچگیام چقد گازم می گرفت و دردم می اومد خب حتما خیلی دوسم داشته دیگه 

حمله دزدها!!...

مامانم خیلی خوش سلیقه س همیشه لباسا و چیزایی که برام می خره چشم همه رو می گیره!

این کفش آخری هم من عکسشو فرستادم و مامانم گفت حتما بخر تا حالا همه بهم گفتن چه کفش قشنگی داری :-)

(ماشالا!!)

مامان خوشکل و خوش سلیقه ی من هزارتا دوستت دارم

حمله دزدها!!...

بچه که بودم منو خیلی آزاد میذاشت  وقتی می رفتیم باغ و در و دشت اجازه میداد برم گل بازی آب بازی! مسه مامانای دیگه حرص و جوش نمی خورد دعوام کنه! یا مثلا میذاشت با گچ رنگی رو دیوارای پذیرایی بنویسم و نقا حمله دزدها!!...ادامه مطلب

مامان من خیلی بخشنده و بزرگواره با اینکه خیلی دل نازکه و زود دلش میشکنه ولی زودی هم آشتی می کنه و آدمو می بخشه 

کم کم دارم خیلی عاشق مامانم میشم! حاضر نیستم با هیچ کدوم از مامانای دنیا عوضش کنم حس می کنم مامان من بهترین مامان دنیاس ...(ماشالا)

(ایشالا که همیشه شاد و سلامت باشی و سایه ت بالای سرم باشه مامان نازم)

حمله دزدها!!...

باورم نمیشه! من تو ذهنم چه هیولایی از مامانم ساخته بودم! از این موجود دوست داشتنی و مهربون!

تازه بدی هایی که در حقش کردم رو فراموش کرده بودم

مثلا یه روز که برام جعبه روان نویس رنگی خریده بود! من اصلا خوشحال نشدم! در واقع ناراحتم شدم چون تازه از شر روان نویسام خلاص شده بودم و بلد نبودم باهاشون بنویسم! ولی رفتارم خیلی خرکی بود!! 

+ الان اگه همونارو بهم کادو می داد کلی جیغ جیغ می کردم از خوشحالی!! ولی خب همواره ماژیک و خودکار بر روان نویس مقدمن 

حمله دزدها!!...

خدایا ازت ممنونم که مامانم اینقد خوبه.  از بچگی یادمه که مامانم خیلی برا من امکانات آموزشی فراهم می کرد. مثلا اول دبستان یادمه به سلیقه خودش (بدون اینکه مدرسه مجبور کرده باشه) دو تا کتاب کمک درسی دیده حمله دزدها!!...ادامه مطلب

مامانم جوجه ی منه!

خدا همه ی مامانا رو برا بچه هاشون حفظ کنه ایشالا

باورم نمیشه چه جوری این همه بینمون اختلاف بود قبلا!!

این روزا مامانمو خیلی دوست دارم خداروشکر!!

خلاصه که بهش میگم داستان کوتاهم انتخاب شده قصه مو که تعریف می کنم میگه مار که نمی تونه فیل بخوره! فیل که سنگینه نمی تونه پرواز کنه!

دلم میخواست بخورمش اون لحظه! مثل یه نی نی سه ۴ ساله شده بود!

یادم نیس اصلش اومده بودم چی بنویسم!

حمله دزدها!!...

مامانم خیلی گله با اینکه هیچ وقت اسباب بازیای شهربازی رو سوار نمیشه چون میترسه،

یه بار باهام اومد تو دیگا! اون خیلی ترسید ولی برا من خاطره خوبی شد که مامانم باهام اومده چون همیشه تنها می رفتم

مامان خوبم ازت متشکرم

حمله دزدها!!...

مامانی من خیلی بانمک حرف می زنه عاشقشم.

برگشته میگه وقتی میخوای از کارتم پول برداری بهم بگو، اسمس میاد فک میکنم دزد بهم حمله کرده!!

حمله 

تو روز مامان بهش گفتم روزت مبارک ینی حالا الان بهشت زیر پاته؟ 

میگه نمیدونم!!

 

 

حمله دزدها!!...